سفارش تبلیغ
صبا ویژن
به صاحب دانش بگو عصایی از آهن و کفشی آهنین برگیرد و دانش را بجوید، تا آنکه عصا بشکند و کفشها پاره گردد . [داود علیه السلام]
صبح سعادت: سربلندی عدالت ابادانی


 

کودکان به صورتهای مختلف تحت تأثیر روابط بین پدر و مادرشان هستند. اول آنکه پژوهش ها نشان داده، بزرگسالانی که یک ازدواج سرشار از عشق و محبت دارند، بر فرزندانشان تأثیر گذار ترند. آنها صبورترند و به نیازهای کودکانشان بیشتر توجه می کنند. والدینی که به علت مشاجرات، شاد نیستند، هنگام ارتباط برقرار کردن با فرزندانشان دچار مشکل می شوند. رفتارهای آنها متناقض است و اغلب برای منظم کردن کودکشان، بدرفتاری می کنند. مشکلات آنچنان آنها را به خود مشغول کرده است که به اندازه کافی قادر به نگهداری فرد دیگری نیستند. از طرف دیگر، در آن دسته از ازدواج ها، که ارتباط خوب والدین به طور عمیقی بر کودکانشان تأثیر می گذارد، کودک همیشه در حال رشد و شکوفایی است. وقتی کودکان می بینند که پدر و مادرشان با احترام به نظرات یکدیگر، مشکلات را حل می کنند، اولین درس را می آموزند. اینکه چگونه مشکلات را با خویشتنداری و بدون دعوا حل کنند. وقتی آنها می بینند که پدر و مادرشان به یکدیگر محبت دارند، احساس امنیت و آرامش می کنند. بزرگترین درسی که آنها می آموزند مربوط به زمانی می شود که زندگی مستقلی را آغاز می کنند. خاطرات و درسهای یک ازدواج خوب در زندگی همیشه با آنهاست.

 

پیدا کردن زمانی برای سرگرمی و بازیگوشی!

بازی با پدر و مادر

 

بهترین پدر و مادر ها بازیگوش ترین آنان هستند! آنهایی که همیشه به خاطر دارند داشتن تفریح به همراه بچه ها چقدر اهمیت دارد. نه به این معنا که پدر و مادر تفریحات افراطی داشته باشند یا هر لحظه از روز فرزندانشان را سرگرم کنند. به این معنی که با دنیای شاد کودکانشان همراه شوند و بخشی از بازی های آنها باشند. وقتی ما از یک رویداد به رویداد دیگر می رویم، ارزش استراحت بین آن را نادیده می گیریم. اما یک بازی ساده، عمیقاً پر معناست. بازی هایی مانند قایم باشک، وابستگی را به کودکان می آموزد. بازی های تخیلی به بچه ها کمک می کند بفهمند که هستند و که می خواهند باشند.

توپ بازی به کودکان توانایی ورزشی شان را می شناساند و به آنها جوانمردی و تعاون می آموزد. بازی همچنین روشی است برای آنکه کودکان، ناکامی های زندگیشان را بهبود بخشند و ترمیم کنند. آنها احساسات مهم خود را با عروسک هایشان یا شکل بازی شان نشان می دهند. بعد از یک عکس برداری پزشکی، آنها دوست دارند دکتر بازی کنند و از شما عکس بگیرند. در این هنگام آنها احساس مسؤولیت می کنند.

شاید والدین پر مشغله فکر می کنند برای بازی با عروسک ها یا خانه سازی با کودکانشان وقت ندارند. اما بازی واقعاً می تواند استرس های زندگی پر مشغله ما را کاهش دهد. وقتی پدر و مادر با فرزندانشان بازی می کنند، متوجه می شوند که به طور ناگهانی انرژی بیشتری دارند و احساس بهتری نسبت به خود و کودکانشان پیدا کرده اند. و از همه مهم تر، بازی، ما را به دنیای کودکانمان وارد می کند و چه روشی بهتر از این برای یک رابطه عمیق و پایدار با آنها وجود خواهد داشت؟

 

می دانند چگونه بگویند نه!

خیلی از والدین عقیده دارند استوار بودن در برابر کودکان کار سختی است. آنها نمی توانند قانون ها را هماهنگ کنند. آنها تهدید می کنند اما به آن عمل نمی کنند.«یک هفته از تلویزیون خبری نیست.» یک مادر ممکن است این جمله را به کودکش بگوید، تنها برای آنکه او را تنبیه کرده باشد و تفاوتی بین آن شب و شبهای دیگر ایجاد کند. اما عدم ثبات والدین، نتایج خوبی برای کودکانشان نخواهد داشت.

وقتی بچه ها کوچک ترند، تسلیم محدودیت ها می شوند. آنها در جست وجوی قانونهای واقعی هستند. اما در دوران نوجوانی، هنگامی که آن قدرت لازم برای پدر و مادر بودن را در والدین خود نمی بینند، سعی می کنند الگوی خود را در جای دیگر جستجو کنند. در نظام های دیگری که به اصطلاح خانواده دوم او می شوند. عضوی از یک نظام طبقاتی کوچک و به هم پیوسته و بی قانون و با فرهنگی که بی مقدمه و بدون اصالت است. آنها در این دنیای جدید غرق می شوند. در این دنیای جدید، کودکان خوب، انرژی شان را در راه های خطرناک صرف می کنند. آنها بدون احساس گناه دروغ می گویند. الکل و مواد مخدر مصرف می کنند. در سنین پایین به سکس روی می آورند. آنها این کارها را انجام می دهند چرا که در دنیای خانواده دوم آنها این اعمال پذیرفتنی و مشروع است.

بهترین راه برای حمایت از فرزندان آن است که والدین با ثبات و اقتدار، با کودکانشان از سنین پایین برخورد کنند و آنها را برای هر تنبیهی توجیه کنند. مسلماً احتمال دستپاچه شدن وجود دارد

 آنها ممکن است به گرفتن یک نتیجه خوب، بد گمان باشند. زیرا رفتارهای ناراحت کننده والدین خود را به خاطر می آورند یا فکر می کنند این کارها عملی نیست. آنها اغلب محتاط عمل می کنند چرا که از آزار دادن و بی احترامی فرزندانی که احساس می کنند حق دارند آنچه دلشان می خواهد بگویند و انجام دهند، وحشت دارند.

بنابراین چه باید کرد؟ راه حل آن است که توازنی بین حمایتی که از کودکانمان می کنیم و استقلالی که به آنها می دهیم برقرار کنیم و هم زمان ساختار روشنی از انتظاراتمان و اینکه چگونه دوست داریم رفتار کنند را در اختیارشان بگذاریم. ساختاری که ثابت و ناشی از طبیعت کودکانه او باشد و تعادلی بین دوست داشتن و محدودیت ها برقرار کند ، نشانه بهترین پدر و مادر هاست.

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط محمد امین جلیلوند 90/10/9:: 7:0 صبح     |     () نظر